از وقتی دیدمت تو ماهِ بهمنم
از چشمِ تو نگاه
از چشمِ من غزل
شعرت رُ میچشم
تا لحظهی عسل
دستاتُ میکشی
رو دست یخزدهم
من از تهِ سقوط
پیشِ تو اومدم
معجزهی تو بود
نفس کشیدنم
از وقتی دیدمت
تو ماهِ بهمنم
رؤیای من شدی
یلدا بهسر رسید
خواب از سرِ منِ
خستهنفس پرید
دیدم که آسمونْ
صبحِ دوباره شد
خورشیدْ سایهی
چهارستاره شد
از شعرِ من چکید
بارونِ سرخوشی
با هر تنفست
کابوسُ میکُشی
از چشمِ تو نگاه
از چشمِ من غزل
شعرت رُ میچشم
شیرینترین عسل
ترانهی پانزدهم چهارستاره
۱۰ بهمن ۱۴۰۱