۱۶ دیماه ۱۳۹۲، مطلبی با تیتر «یک اتاق،یک شمع و یک عالمه ترانهسرا» و زیرتیتر «گزارشی از وضعیت ترانهسرایی در یزد» منتشر شد که گفتوگویی بود با دوست خوبم، علی صالحی. گفتوگوی سادهای دربارهی ترانه و ترانهسرایی، ولی کاش گزارشی کامل و جامع بود در اندازهی همان زیرتیتر. گفتوگوی منتشرشده مبهم است و ناقص و سؤالهای زیادی را برای مخاطب به وجود میآورد، بدوناینکه پاسخی برای آن داشته باشد. البته، گویا تکلیفِ عاطفه ابراهیمی با موضوع و قالبِ گفتوگو یا گزارش هم مشخص نبوده است. در ابتدای این مطلب، وضعیت ادبیات یزد مرور میشود، در حد یک سطر. ما میفهمیم یزد شاعران بنامی در ادبیات داشته است! اما، کدام شاعران بنام و در مقایسه با کدام شاعران بینام؟ حالا، نام این شاعران (برای مثال) چیست؟ شاعران جوان چه کسانیاند؟ کاش نویسنده به تنی چند از این دوستان اشاره میکرد.
سپس، میخوانیم؛ «در روزهایی که ترانه و کلام همپای موسیقی قد کشیده است …». برای من این سؤال پیش آمد که آیا موسیقی ایران قد کشیده است؟ در کدام جهت قد کشیده است؟ به سمت آسمان یا زیرزمین؟ اصلاً، جایگاه ترانه کجای این موسیقی است؟ آیا کلماتی که اینروزها با همراهیِ ساز و صدا در تلویزیون پخش و یا بهصورت آلبوم منتشر میشود واقعاً ترانهاند؟ آیا ترانه و موسیقی از نظر کیفی پیشرفت کرده یا فقط از لحاظ کمی؟ واژههای تکراریِ ترانههای امروز، این عاشقانههای ضعیفِ بیحس و حال، باعث پیشرفت و قد کشیدن ترانه و موسیقیاند؟ اگر اینطور است، پس بزرگانِ آواز و موسیقی در دهههای گذشته چه دور بودهاند از تعالی.
دربارهی علی صالحی، آثار مکتوب و اجراشدهی این دوست عزیزم هم اطلاعرسانی خوبی صورت نگرفته است. گلایههای او حق است و صحبتهایش، گزیدهای از حرفِ دلِ ترانهسرایان یزدی. البته، ترانهسرایی نه فقط در یزد، بلکه ترانهسرایی در ایران وضعیت مبهمی دارد. هر روز، آثار بیشتری از موسیقی پاپ منتشر میشود، ولی آیا این را میتوان نشانِ پیشرفت موسیقی و ترانه دانست؟ آنچه اتفاق افتاده این است؛ سلیقهی مخاطب عام و حتی مخاطب خاص ترانه سطحیتر شده و نه اینکه آثار تولیدی فاخر شده است.
همچنین، در این گفتگو از خانهی ترانهای در یزد نامبرده میشود که با کمک و تلاشِ علی صالحی، سعید طامهری، حامد صدیقی و همچنین مجتبی حسینی در سال ۸۴ شکل گرفت. منظور از این خانه، خانهی ترانهی بابک بیات یزد است که در مهرماه سال ۱۳۸۷ (و نه ۸۴) به همت صالحی و طامهری و دیگران شکل گرفت. در این سالها هم جلسههای این خانهی ترانه هر هفته برگزار شده است و اعضای آن فعال بودهاند. البته، در این بین وقفهی کوتاهمدتی هم رخ داد. ابتدا، ترانهسرایان یزد در یک NGOدور هم جمع میشدند. سپس، محل برگزاری جلسات به ساختمانِ حوزهی هنری یزد منتقل شد. بعد از دو سال، چندماهی نیز دورهمیهای خانهی ترانهی بابک بیات در مؤسسهی فرهنگی چکامهی مهر برگزار میشد. البته، این خانه هویت مستقل دارد و مهمترین دغدغهی اعضای آن ترانه بوده و هست. بااینحال، متأسفانه، مهرِ مسئولانِ هنری و ادبیِ یزد شامل حالِ آن نشده است. گویا، همهی وعدههای مسئولان فقط در حد شعار است و پای عمل که میرسد حمایت از جوانان معنایی ندارد. در این مدت، باوجود درخواستهای مکررِ اعضای خانهی ترانه، ولی مسئولان حتی نخواستهاند برای ساعتی در هفته، اتاقی خالی در ساختمانِ ادارههای فرهنگی و هنریِ شهر را به این گروه اختصاص دهند تا بتوانند جلسههایشان را برگزار کنند.
خلاصه اینکه، امروز جلسههای خانهی ترانه بابک بیات همچنان تشکیل میشود و گروهی از ترانهسرایانِ یزدی در آن شرکت میکنند. همانطور که علی صالحی هم در گفتوگویش اشاره کرد، درحالحاضر، من به عنوان دبیر این خانه فعالیت میکنم. این انتخاب از سوی اعضا بود و من، همهی تلاش خودم را کردهام تا گروه کوچک، ولی مستعدِ این خانه را حفظ کنم. سعید طامهری، از خوانندگان خوشصدای موسیقی پاپ، از پایهگذاران و همراهانِ همیشگیِ این گروه بوده است. احمدرضا قدیریان و زهرا کلاته هم از دیگر دوستانِ همراه این خانهاند. ابوالفضل جعفریخانه، دوستِ جوانِ پُرافتخاری که بهتازگی مدال طلای المپیاد ادبیات را هم کسب کرده است، پای ثابتِ جلسههاست. زمانی هم که من در یزد نبودم، فریبا مقیمی، امین عدالتخواه و عباس نوابی زحمتِ برگزاری و ادارهی جلسهها را برعهده داشتهاند. اکنون، با کمک و همراهیِ مسعود غیاثی امکانی را فراهم کردهایم تا خانهی ترانهی بابک بیات بتواند با حفظ هویت مستقل راهش را ادامه دهد و جلسهها نیز هر هفته بهطور منظم برگزار میشود. بخشی از اخبار و ترانهها در وبلاگی به نشانیِ http://bayattaraneh.blogfa.com/ منتشر میشود. علاقهمندان هم میتوانند برای حضور در جلسههای خانهی ترانهی بابک بیات هستند با نشانیِ … مکاتبه کنند.
این یادداشت، ۸ بهمن ۹۲، در سایت سرو منتشر شده است.